Friday, April 06, 2007
آنچه امروز جهان اسلام از آن ضربه مي خورد اختلاف وشكافي است كه به وسيله دشمن بين آنان ايجاد شده است وگر نه دولت هاي غاصبي همچون اسرائيل هرگز به خود اجازه نمي دادند تعرضي نسبت به مسلمانان داشته باشند
برخى از مبانى وحدت عبارتند از:
1 . ایمان و توجه به خدا: «وَاعْتَصِمُوا بِحَبْلِ اللَّهِ جَمِیعًا وَلاَ تَفَرَّقُوا وَاذْکُرُوا نِعْمَت َ اللَّهِ عَلَیْکُمْ إِذْ کُنتُمْ أَعْدَآءً فَأَلَّفَ بَیْنَ قُلُوبِکُمْ فَأَصْبَحْتُم بِنِعْمَتِهِ إِخْوَ نًا;(آل عمران ،103) و همگى به ریسمان خدا (قرآن ، اسلام و هر گونه وسیله ارتباط دیگر) چنگ زنید و پراکنده نشوید ، و نعمت (بزرگ ) خدا را بر خود به یاد آورید که چگونه دشمن یک دیگر بودید و او در میان دل هاى شما الفت ایجاد کرد ، و به برکت نعمت او برادر شدید»; « . . .هُوَ الَّذِى أَیَّدَکَ بِنَصْرِهِ وَبِالْمُؤْمِنِین * وَأَلَّفَ بَیْنَ قُلُوبِهِمْ لَوْ أَنفَقْت َ مَا فِى الأَْرْضِ جَمِیعًا مَّآ أَلَّفْت َ بَیْنَ قُلُوبِهِمْ وَلَـکِنَّ اللَّهَ أَلَّفَ بَیْنَهُمْ إِنَّهُ عَزِیزٌ حَکِیمٌ;(انفال ،62ـ63) . . .او همان کسى است که تو را با یارى خود و مؤمنان تقویت کرد . و در میان دل هاى آن ها الفت ایجاد نمود ، اگر تمام آن چه روى زمین است صرف مى کردى که در میان دل هاى آن ها الفت بیافکنى نمى توانستى ولى خداوند در میان آن ها الفت ایجاد کرد او توانا و حکیم است .»
روشن است این تألیف قلوب و نزدیک شدن اهل ایمان و اتحاد بین آن ها ، به خاطر ایمان ، توجه به خدا و ارتباط مکتبى امکان پذیر است ; وگرنه همین انسان ها تا قبل از بعثت ، دشمن خون خوار هم بودند و بر اثر دورى از یکدیگر وجود کینه و دشمنى درگیرى هاى طولانى داشتند و خون هم را مى ریختند .
2 . فضائل انسانى :
دیگراز مبانى وحدت رعایت ارزش هاى انسانى است . به تعبیر دیگر عامل دیگرى که عملا وحدت بین مؤمنان ، مسلمانان ، مذاهب و حتى اجتماعات انسانى در سطح بین الملل را مى تواند محقق کند ، عمل به ارزش ها و فضائل انسانى است . اگر در همه جا عدالت ، تقوا ، محبت ، تعاون ، ایثار ، حرمت ، همدلى و . . . حکم فرما باشد ، اختلاف ، نزاع ودرگیرى یا به کلى نیست و یا بسیار اندک است . و اگر ظلم ، تجاوز به حریم و حرمت دیگران ، بى عدالتى ، بى تقوایى ، غارت یک دیگر ، و . . . حاکم باشد ، یقیناً درگیرى ، اختلاف و . . . نیز به مراتب هست . لذا ، خداوند متعال مى فرماید: «یَسْـَلُونَکَ عَنِ الأَْنفَالِ قُلِ الأَْنفَالُ لِلَّهِ وَالرَّسُولِ فَاتَّقُوا اللَّهَ وَأَصْلِحُوا ذَات َ بَیْنِکُم ;(انفال ،1)از تو درباره انفال مى پرسند ، بگو: انفال مخصوص خدا و پیامبر است ، پس از (مخالفت فرمان ) خدا بپرهیزید و میان برادرانى را که با هم ستیزه دارند آشتى دهید و خدا و پیامبرش را اطاعت کنید اگر ایمان دارید .
در این آیه شریفه بعد از امر به تقوا ، ]که یکى از صفات انسانى است[ امر به اصلاح و حل اختلاف شده است ; معلوم مى شود تا فضائل انسانى نباشد امر به صلاح و یکانگى و وحدت معنا ندارد .
دعاى اهل ایمان این است که : «وَ لاَ تَجْعَلْ فِى قُلُوبِنَا غِلاًّ لِّلَّذِینَ ءَامَنُوا رَبَّنَآ إِنَّکَ رَءُوفٌ رَّحِیمٌ;(حشر ،10) و در دل هایمان حسد و کینه اى نسبت به مؤمنان قرار مده ، پروردگارا ! تو مهربان و رحیمى » . «نحل » به صفات مخفى و زشت اخلاقى گفته مى شود . مؤمن از خداوند مى خواهد هر گونه زشتى را از او دور کند . این جمله با توجه به تعبیر «اخوان » (برادران ) حاکى از این است که بر کل جامعه اسلامى روح محبت ، صفا و برادرى باید حاکم باشد تا اتحاد و یگانگى ایجاد شود .
و . . .
اهداف وحدت :
1 . یکى از اهداف وحدت اسلامى و تقریب بین مذاهب رفع اختلاف و نبود درگیرى و نزاع است : «وَأَطِیعُوا اللَّهَ وَرَسُولَهُ وَلاَ تَنَـزَعُوا فَتَفْشَلُوا وَتَذْهَب َ رِیحُکُمْ وَاصْبِرُوا إِنَّ اللَّهَ مَعَ الصَّـبِرِینَ;(انفال ،46) و اطاعت (فرمان) خدا و پیامبرش نمایید و نزاع (و کشمکش ) مکنید تا سست نشوید و قدرت (و شوکت و هیبت ) شما از میان نرود و استقامت نمایید که خداوند با استقامت کنندگان است » .
لذا ، لازم است مذاهب ِ مختلف براى رفع اختلافات و درگیرى هاى درونى به مشترکات تمسک کنند ، تا در برابر بیگانگان ، یگانگى و اتحاد خود را حفظ کنند; اما در غیر این صورت و مشغول شدن و درگیرى بین خود ، قواى جسمى ، فکرى ، اقتصادى و . . . هدر مى رود ، و آن که در این وسط سود مى برد دشمنان و بى گانگان هستند . چنان چه دنیاى اسلام امروز گرفتار همین درد است .
البته ، اهل سنت مى گویند براى تحقق چنین امرى باید در برابر اختلافات سکوت کرد ، مثلا اگر درباره امامت اختلاف است ، اصلا بحثى از آن نشود; اما شیعه مى گوید: شایسته آن است که ببینیم حق چیست و ما حول و محور حق بگردیم ، و به حداقل ها و مشترکات اکتفا کنیم .
و . . .
نکته قابل ذکر این که ، براى رسیدن به این اهداف بهره گیرى از روش ها و شیوه هایى که وحدت را عملا محقق مى سازد ، امرى ضرورى است ; مثلا یکى از روش ها ، استفاده از وحدت کلمه است . «قُلْ یَـأَهْلَ الْکِتَـب ِ تَعَالَوْا إِلَى کَلِمَة سَوَآءِم بَیْنَنَا وَبَیْنَکُمْ أَلاَّ نَعْبُدَ إِلاَّ اللَّهَ وَلاَ نُشْرِکَ بِهِ شَیْـًا وَلاَ یَتَّخِذَ بَعْضُنَا بَعْضًا أَرْبَابًا مِّن دُونِ اللَّهِ فَإِن تَوَلَّوْا فَقُولُوا اشْهَدُوا بِأَنَّا مُسْلِمُونَ;(آل عمران ،64) بگو: اى اهل کتاب ، بیایید به سوى سخنى که میان ما و شما مشترک است که جز خداوند یگانه را نپرستیم ، و چیزى را شریک او قرار ندهیم ، و بعضى از ما بعضى دیگر را ، غیر از خداوند یگانه ، به خدایى نپذیرند ، هرگاه (از این دعوت ) سر برتانید ، بگویید گواه باشید که ما مسلمانیم » .
دیگر از شیوه ها ، اطاعت و تسلیم است : «وَ مَن یُسْلِمْ وَجْهَهُ إِلَى اللَّهِ وَ هُوَ مُحْسِنٌ فَقَدِ اسْتَمْسَکَ بِالْعُرْوَةِ الْوُثْقَى;(لقمان ،22) کسى که قلب و جان خود را تسلیم خدا کند و در آستان پروردگار سر تسلیم و اطاعت فرود آورد در حالى که محسن و نیکوکار باشد به دست گیره محکمى چنگ زده است » .
شیوه سوم ، استفاده از رهبرى واحد است ، چنان چه در آیه چهل وشش انفال به آن اشاره شد . و . . .
روشن است که به کارگیرى این روش ها ، همه را به مشترکات فرا مى خواند ، و سبب هم بستگى و اتحاد مى شود .•
ر .ک : تفسیر نمونه ، آیت الله مکارم شیرازى و دیگران ، ج 3 ، ص 28ـ33; ج 7 ،
1 . ایمان و توجه به خدا: «وَاعْتَصِمُوا بِحَبْلِ اللَّهِ جَمِیعًا وَلاَ تَفَرَّقُوا وَاذْکُرُوا نِعْمَت َ اللَّهِ عَلَیْکُمْ إِذْ کُنتُمْ أَعْدَآءً فَأَلَّفَ بَیْنَ قُلُوبِکُمْ فَأَصْبَحْتُم بِنِعْمَتِهِ إِخْوَ نًا;(آل عمران ،103) و همگى به ریسمان خدا (قرآن ، اسلام و هر گونه وسیله ارتباط دیگر) چنگ زنید و پراکنده نشوید ، و نعمت (بزرگ ) خدا را بر خود به یاد آورید که چگونه دشمن یک دیگر بودید و او در میان دل هاى شما الفت ایجاد کرد ، و به برکت نعمت او برادر شدید»; « . . .هُوَ الَّذِى أَیَّدَکَ بِنَصْرِهِ وَبِالْمُؤْمِنِین * وَأَلَّفَ بَیْنَ قُلُوبِهِمْ لَوْ أَنفَقْت َ مَا فِى الأَْرْضِ جَمِیعًا مَّآ أَلَّفْت َ بَیْنَ قُلُوبِهِمْ وَلَـکِنَّ اللَّهَ أَلَّفَ بَیْنَهُمْ إِنَّهُ عَزِیزٌ حَکِیمٌ;(انفال ،62ـ63) . . .او همان کسى است که تو را با یارى خود و مؤمنان تقویت کرد . و در میان دل هاى آن ها الفت ایجاد نمود ، اگر تمام آن چه روى زمین است صرف مى کردى که در میان دل هاى آن ها الفت بیافکنى نمى توانستى ولى خداوند در میان آن ها الفت ایجاد کرد او توانا و حکیم است .»
روشن است این تألیف قلوب و نزدیک شدن اهل ایمان و اتحاد بین آن ها ، به خاطر ایمان ، توجه به خدا و ارتباط مکتبى امکان پذیر است ; وگرنه همین انسان ها تا قبل از بعثت ، دشمن خون خوار هم بودند و بر اثر دورى از یکدیگر وجود کینه و دشمنى درگیرى هاى طولانى داشتند و خون هم را مى ریختند .
2 . فضائل انسانى :
دیگراز مبانى وحدت رعایت ارزش هاى انسانى است . به تعبیر دیگر عامل دیگرى که عملا وحدت بین مؤمنان ، مسلمانان ، مذاهب و حتى اجتماعات انسانى در سطح بین الملل را مى تواند محقق کند ، عمل به ارزش ها و فضائل انسانى است . اگر در همه جا عدالت ، تقوا ، محبت ، تعاون ، ایثار ، حرمت ، همدلى و . . . حکم فرما باشد ، اختلاف ، نزاع ودرگیرى یا به کلى نیست و یا بسیار اندک است . و اگر ظلم ، تجاوز به حریم و حرمت دیگران ، بى عدالتى ، بى تقوایى ، غارت یک دیگر ، و . . . حاکم باشد ، یقیناً درگیرى ، اختلاف و . . . نیز به مراتب هست . لذا ، خداوند متعال مى فرماید: «یَسْـَلُونَکَ عَنِ الأَْنفَالِ قُلِ الأَْنفَالُ لِلَّهِ وَالرَّسُولِ فَاتَّقُوا اللَّهَ وَأَصْلِحُوا ذَات َ بَیْنِکُم ;(انفال ،1)از تو درباره انفال مى پرسند ، بگو: انفال مخصوص خدا و پیامبر است ، پس از (مخالفت فرمان ) خدا بپرهیزید و میان برادرانى را که با هم ستیزه دارند آشتى دهید و خدا و پیامبرش را اطاعت کنید اگر ایمان دارید .
در این آیه شریفه بعد از امر به تقوا ، ]که یکى از صفات انسانى است[ امر به اصلاح و حل اختلاف شده است ; معلوم مى شود تا فضائل انسانى نباشد امر به صلاح و یکانگى و وحدت معنا ندارد .
دعاى اهل ایمان این است که : «وَ لاَ تَجْعَلْ فِى قُلُوبِنَا غِلاًّ لِّلَّذِینَ ءَامَنُوا رَبَّنَآ إِنَّکَ رَءُوفٌ رَّحِیمٌ;(حشر ،10) و در دل هایمان حسد و کینه اى نسبت به مؤمنان قرار مده ، پروردگارا ! تو مهربان و رحیمى » . «نحل » به صفات مخفى و زشت اخلاقى گفته مى شود . مؤمن از خداوند مى خواهد هر گونه زشتى را از او دور کند . این جمله با توجه به تعبیر «اخوان » (برادران ) حاکى از این است که بر کل جامعه اسلامى روح محبت ، صفا و برادرى باید حاکم باشد تا اتحاد و یگانگى ایجاد شود .
و . . .
اهداف وحدت :
1 . یکى از اهداف وحدت اسلامى و تقریب بین مذاهب رفع اختلاف و نبود درگیرى و نزاع است : «وَأَطِیعُوا اللَّهَ وَرَسُولَهُ وَلاَ تَنَـزَعُوا فَتَفْشَلُوا وَتَذْهَب َ رِیحُکُمْ وَاصْبِرُوا إِنَّ اللَّهَ مَعَ الصَّـبِرِینَ;(انفال ،46) و اطاعت (فرمان) خدا و پیامبرش نمایید و نزاع (و کشمکش ) مکنید تا سست نشوید و قدرت (و شوکت و هیبت ) شما از میان نرود و استقامت نمایید که خداوند با استقامت کنندگان است » .
لذا ، لازم است مذاهب ِ مختلف براى رفع اختلافات و درگیرى هاى درونى به مشترکات تمسک کنند ، تا در برابر بیگانگان ، یگانگى و اتحاد خود را حفظ کنند; اما در غیر این صورت و مشغول شدن و درگیرى بین خود ، قواى جسمى ، فکرى ، اقتصادى و . . . هدر مى رود ، و آن که در این وسط سود مى برد دشمنان و بى گانگان هستند . چنان چه دنیاى اسلام امروز گرفتار همین درد است .
البته ، اهل سنت مى گویند براى تحقق چنین امرى باید در برابر اختلافات سکوت کرد ، مثلا اگر درباره امامت اختلاف است ، اصلا بحثى از آن نشود; اما شیعه مى گوید: شایسته آن است که ببینیم حق چیست و ما حول و محور حق بگردیم ، و به حداقل ها و مشترکات اکتفا کنیم .
و . . .
نکته قابل ذکر این که ، براى رسیدن به این اهداف بهره گیرى از روش ها و شیوه هایى که وحدت را عملا محقق مى سازد ، امرى ضرورى است ; مثلا یکى از روش ها ، استفاده از وحدت کلمه است . «قُلْ یَـأَهْلَ الْکِتَـب ِ تَعَالَوْا إِلَى کَلِمَة سَوَآءِم بَیْنَنَا وَبَیْنَکُمْ أَلاَّ نَعْبُدَ إِلاَّ اللَّهَ وَلاَ نُشْرِکَ بِهِ شَیْـًا وَلاَ یَتَّخِذَ بَعْضُنَا بَعْضًا أَرْبَابًا مِّن دُونِ اللَّهِ فَإِن تَوَلَّوْا فَقُولُوا اشْهَدُوا بِأَنَّا مُسْلِمُونَ;(آل عمران ،64) بگو: اى اهل کتاب ، بیایید به سوى سخنى که میان ما و شما مشترک است که جز خداوند یگانه را نپرستیم ، و چیزى را شریک او قرار ندهیم ، و بعضى از ما بعضى دیگر را ، غیر از خداوند یگانه ، به خدایى نپذیرند ، هرگاه (از این دعوت ) سر برتانید ، بگویید گواه باشید که ما مسلمانیم » .
دیگر از شیوه ها ، اطاعت و تسلیم است : «وَ مَن یُسْلِمْ وَجْهَهُ إِلَى اللَّهِ وَ هُوَ مُحْسِنٌ فَقَدِ اسْتَمْسَکَ بِالْعُرْوَةِ الْوُثْقَى;(لقمان ،22) کسى که قلب و جان خود را تسلیم خدا کند و در آستان پروردگار سر تسلیم و اطاعت فرود آورد در حالى که محسن و نیکوکار باشد به دست گیره محکمى چنگ زده است » .
شیوه سوم ، استفاده از رهبرى واحد است ، چنان چه در آیه چهل وشش انفال به آن اشاره شد . و . . .
روشن است که به کارگیرى این روش ها ، همه را به مشترکات فرا مى خواند ، و سبب هم بستگى و اتحاد مى شود .•
ر .ک : تفسیر نمونه ، آیت الله مکارم شیرازى و دیگران ، ج 3 ، ص 28ـ33; ج 7 ،